ناقوس نابودی ناتو
تاریخ انتشار: ۲۰ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۸۷۳۲۴
سازمان پیمان آتلانتیک شمالی این هفته در حالی هفتادوپنجمین سالگرد خود را جشن میگیرد که ظاهرا از زاویه نگاه بیرونی، در وسیعترین و متحدترین دوران خود به سر میبرد اما در واقع رهبران ناتو هیچگاه تا این حد از ادامه بقای آن ناامید نبودهاند. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، شروین طاهری در یادداشتی نوشت: سازمان پیمان آتلانتیک شمالی یا همان ناتو، این هفته در حالی هفتادوپنجمین سالگرد خود را جشن میگیرد که ظاهرا از زاویه نگاه بیرونی، در وسیعترین و متحدترین دوران خود به سر میبرد اما در داخل ساختمان بدنام مقر مرکزی این سازمان در بروکسل، رهبران ناتو هیچگاه تا این حد از ادامه بقای آن ناامید نبودهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با این حال نقطه ضعف کانونی ناتو همواره در قلب آن باقی ماند: ایالات متحدهای که همواره به اروپای متحد به چشم تهدید مینگرد. به عبارت دیگر کلانتر اصلی ناتو در واشنگتن که همچنان بیش از نصف بودجه 2 میلیارد دلاری این سازمان را تأمین کرده و فرماندهی عالی مقر بروکسل را در اختیار دارد، از روز اول هم بر آن نبوده که ضامن صلح در اروپا باشد، بویژه که روسیه، رقیب هژمونیکش خود بخش شرقی اروپا را تشکیل میدهد.
خطرناکتر از شعار «اول آمریکا»ی ترامپ برای ناتو اما اولویت یافتن سیاست نظر به شرق پنتاگون برای خفه کردن اژدهای چین است که چه بایدن بماند یا ترامپ بیاید، در هر حال باعث میشود یانکیها، اروپای طفیلی را به حال خود رها کنند تا به عصر جنگهای فاشیستی و صلیبی بازگردد. به همین دلیل با اینکه سران ناتو در جشن 75 سالگی با قهقهههای خود سعی در حفظ ظاهر دارند اما در واقع از مرگ سازمان در 7-76 سالگی وحشت کردهاند.
اروپاییها فراموش نکردهاند آخرین باری که سران ناتو، چنین مستانه پایکوبی کردند، در نشست سالانه 2016 در ترکیه بود و اصلا شگون نداشت: اردوغان نجاتیافته از کودتا سر ناسازگاری گذاشت، روسیه و متحدانش در جنگ سوریه پیروز شدند و پوتین به اوکراین لشکر کشید.
امروز روی کاغذ، ناتو با اضافه شدن سوئد و فنلاند، کمربند سراسری شرقیاش را از بالا تا پایین اروپا در مقابل خرس سیبری خشمگین مستحکم ساخته و چشمانداز موفقی برای توسعه جناح شرقی با نفوذ به حیاط خلوتهای سابق روسها در شرق اروپا و قفقاز دارد ولی در عمل، جنازه نیمهجان اوکراین زیر چنگال روسیه مقتدر جلوی چشم آنهاست و خوره فاشیسم در سراسر قلمروی لیبرال به جانشان افتاده که به نوبه خود رشد دیگر گونههای رادیکالیسم قومیتی و مذهبی را دامن میزند. آخرین نمونهها گسترش موج یهودیستیزی و همچنین ظهور فرقه سلفی جدیدی است که ارزشهای نازی را سرلوحه خود قرار داده است. با این اوصاف در داخل «اتحادیه اروپایی» این عنوان رسمی سرابی بیش نیست. در چنین شرایطی با توجه به حضور مستقیم نظامی و امنیتی آمریکاییها در اروپای شرقی و مدیترانهای، نقش رهبری آلمان و فرانسه هم در اتحادیه و طبیعتا در چارچوب ناتو زیر سوال رفته است. این است که آنها به دنبال جبران مافات هستند. کافی است در اخباری که این روزها از رم، پاریس و برلین به گوش میرسد و حتی پیش از دوباره روی کار آمدن مفروض دونالد ترامپ در کاخ سفید، احتمال تشکیل ارتش متحد اروپا به جای ناتو را زمزمه میکنند، دقیق شویم.
از زمستان گذشته که آنتونیو تاجانی، وزیر خارجه دولت راستگرای ایتالیا در مصاحبه با روزنامه لا استامپا، صریحا خواستار تشکیل ارتش اتحادیه اروپایی به منظور حفظ صلح و جلوگیری از جنگ شد، حنای ناتو در محافل سیاسی اروپای غربی - البته جز بریتانیا - چنان رنگ باخته که رفته رفته شاهد شکسته شدن سکوت رسانههای اروپای به اصطلاح آزاد درباره ماهیت آمریکایی این سازمان هستیم. بعید است شعارهایی از جنس آنچه بلینکن، وزیر خارجه آمریکا اخیرا در مورد عضویت اوکراین در ناتو سر داد، باعث شود افکار عمومی اروپایی، بدبینی کاملا منطقی خود درباره کارآیی ناتو در راستای اهداف اعلامیاش یعنی «ایجاد بازدارندگی در مقابل حمله خارجی و حفظ صلح در پهنه اروپا در کنار تامین امنیت حداکثری در این قاره» را کنار بگذارند.
ادعای وزیر خارجه دولت بایدن چنان پوچ است که حتی اصول خود ناتو را زیر سوال میبرد؛ یعنی هر کشوری که میخواهد عضو این پیمان امنیت جمعی شود، باید شاخصههای مناسب امنیتی و نظامی داشته باشد. اوکراین ورشکسته و تحت اشغال روسیه با ارتش فروپاشیدهاش، همین حالا که عضو ناتو نیست، هزینههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی سنگینی روی دست اعضا گذاشته و رسما از آنها باج میگیرد.
طبیعی است باند مافیایی دستنشانده واشنگتن در کییف، در صورت عضویت رسمی در ناتو، تبدیل به ولینعمت کشورهای اتحادیه اروپایی خواهد شد و این برای آنها قابل تحمل نیست. فئودور لوکیانف، مدیر هیاترئیسه شورای سیاست خارجی و دفاعی روسیه در مقالهای که اخیرا در تارنمای روسیه در امور جهانی منتشر کرده، با اشاره به خلق و خوی پیچیده هیاتهای حاکمه آمریکایی و اروپایی، این نکته را مطرح میکند که بختک بازگشت ترامپ که به جان ناتو افتاده، در اصل کابوسی است که ریشه در تناقضات ساختاری حاکمیت در 2 سوی آتلانتیک دارد.
او مینویسد: در داخل ناتو، اکنون تصور میشود منبع اصلی خطر نه یک دشمن (روسیه) بلکه یک متحد اصلی (ایالات متحده) است. کشمکشهای سیاسی داخلی آمریکا - که قربانی اصلی آن تاکنون کمکهای نظامی به اوکراین بوده است - و احتمال بازگشت ترامپ به کاخ سفید، کشورهای اروپای غربی را وادار میکند امری غیرقابل تصور را در نظر بگیرند: آیا ایالات متحده ناتو را به کلی کنار میگذارد و اولویتهای خود را تغییر میدهد؟ به هر حال، کاهش علاقه واشنگتن به دنیای قدیم ناهنجاری مختص ترامپیسم نیست، بلکه روندی ثابت از ابتدای قرن حاضر است، حتی اگر این رئیسجمهور سابق مریخی آمریکا بخواهد از ناتو کنارهگیری کند به اختیار خودش نیست. ترامپ عموما بر چیز دیگری متمرکز است یعنی از دیدگاه او، هر راهبرد کلان باید به عنوان تعرفه خدمات، پول، ترجیحا به معنای واقعی کلمه را به همراه داشته باشد. از این رو او از ناتو و متحدان آسیای شرقی میخواهد بیشتر برای دفاع خود هزینه کنند تا آمریکاییها از این طریق بار بودجه دولت خود را کاهش دهند».
واقعیت این است که تضاد بین ماهیت آتلانتیکی - به مفهوم ژئوپلیتیک اقیانوس اطلسی کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی- و ماهیت فراقارهای اهداف ناتو همواره حلنشده باقی ماند.
در عین حال دنیای ما دیگر دنیای دهه 1990 یعنی ماه عسل ناتو نیست. در دوران اوج جهانیسازی، احساس میشد مهمترین ابزارها نظامی نیستند و ابزارهای نفوذ اقتصادی و اجتماعی به مراتب مولدترند. حالا اما صحنه جهانی به سمت نظامیسازی و تشدید درگیریهای بزرگ میرود.
آمریکا، چین را رقیب راهبردی خود برمیشمارد و این مستلزم جهانی شدن ناتو و گسترش عملیاتهای فراتر از حوزه اقیانوس اطلس است. در مقابل اروپای غربی همچنان چین را به عنوان یک شریک سودمند و نه یک تهدید نگاه میکند و رفتن ناتو به آسیا در چارچوب یک موضع مشترک با آمریکا، اتحادیه اروپایی را تضعیف میکند.
این بلوک طبق تاریخ و اساسنامه خودش، در خدمت منافع ژئوپلیتیک «غرب جمعی» است در حالی که دنیای یکپارچه بر اساس اصول جهانیسازی لیبرال از بین رفته است. تشکیلات غربی مثل ناتو دیگر نمیتوانند ادعا کنند با دخالت در آسیا به دنبال تامین منافع تمام دنیا هستند.
به این ترتیب ناتو دیگر یک معامله برد - برد بین آمریکا و اروپا نیست بلکه نوعی تعهد بیفایده است که به طلاق منجر میشود.
منبع: وطن امروز
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: ناتو ناتو اتحادیه اروپایی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۸۷۳۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تیم جدید و اروپایی اکرم عفیف مشخص شد؟
اکرم عفیف تابستان امسال قطر را پس از چند فصل فوقالعاده در السد و تیم ملی کشورش ترک خواهد کرد. او در قطر دو قهرمانی متوالی آسیا و جام جهانی را تجربه کرده است.
بهعنوان بهترین بازیکن کشورش، علاوهبر قرارداد میلیونی با السد، خروج او از قطر را غیرقابل تصور میکرد. با این حال، پس از کسب مطلقاً همه چیز، دولت قطر مایل است برای خروج احتمالی او چراغ سبز نشان دهد، چون این موضوع در واقع نشان دهنده شناخت جهان از یک فوتبالیست قطری و رشد عمومی این کشور در جهان فوتبال است.
عفیف در مقایسه با رونالدینیو به دلیل موهای فری که دارد، یک بازیساز باکیفیت است و با ۲۶ گل در ۲۲ بازی، فصلی درخشان را در السد پشت سر میگذارد.
نقش او در تیم ملی قطر که با آن ۱۱۲ بازی انجام داده و ۳۷ گل به ثمر رسانده، بیش از یکبار او را در لیست خرید باشگاههای بزرگ اروپایی قرار داده است. با این حال، مشکلات در خروج بازیکنان قطری از کشورشان، بیش از یکبار احتمال خروج او را متوقف کرد.
او در ۲۷ سالگی آماده بازی در یکی از لیگهای بزرگ اروپا است. عفیف قبلاً در سالهای اولیه فوتبالش به اروپا سفر کرده بود. او به آکادمی سویا و ویارئال رفت و همچنین برای اسپورتینگ خیخون بازی کرد.
او بعداً در یوپن بلژیک که متعلق به آکادمی قطری اسپایر بود درخشید و به فوتبالیست درجه یک تبدیل شد. او در قطر در تیم تحت هدایت ژاوی هرناندز به یک بازیکن درخشان تبدیل شد.
چندین باشگاه لیگ برتری و همچنین اسپانیایی، بهعنوان مثال سویا، از خرید او استقبال میکنند، اگرچه ملیت او و دستمزد بسیار بالا میتواند این عملیات را متوقف کند. در هر صورت، آنچه مسلم شده این است که او برای رسیدن به اروپا باید دستمزدی را که تاکنون او را در قطر نگه داشته، به میزان قابل توجهی کاهش دهد. دیدن «رونالدینیو قطری» در یک لیگ معتبر اروپایی ممکن است.
منبع: ورزش سه